هرمزان از نخستين عاملان اين انتقال
خاندان هرمزان1 كه در مآخذ عربى و فارسى به همين نام و گاهى با تحريف به صورت فيرزان و در بعضى مآخذ به نام هرميزان آمده به يكى از هفت خاندان ممتاز دوره ساسانى مىرسد.2 هرمزان در دورهى ساسانى فرمانرواى خوزستان و مهر جانقذق ـ در لرستان ـ بود كه اين مناصب در خاندان وى موروثى بود. وى در آثار موَرّخانى مانند طبرى و بلعمى با لقب «شاه اهواز» معرفى شده است. در دورهى ساسانى خوزستان شامل هفتاد شهر بوده كه هرمزان بر همهى آنها امارت داشت.3
علىرغم انتساب هرمزان به خاندانهاى ممتاز، خويشاوندى او با خاندان ساسانى نيز يكى از دلايل كسب مقامهاى سياسى و نظامى بوده است وى در جنگهاى قادسيه و جلولا حضور داشت4 و هنگام عقبنشينى يزدگرد سوم به قم و كاشان با اجازهى پادشاه به خوزستان و مهر جانقذق ـ مقر فرمانروايى خود ـ بازگشت و هستهى مقاومت را در مقابل اعراب به دست گرفت.5 هر چند اين مقاومت فاقد رهبرى و سازمان مركزى بود، اما در قالب يك سازمان دهندهى محلى اين ايستادگى را اداره6 و تا قبل از محاصرهى شوشتر، روند پيشروى مسلمانان را كند كرد، ولى با فشار روزافزون نيروهاى اسلام تاب مقاومت در خود نديد و تسليم مسلمانان شد.
در خصوص ميزان تأثير شخصيت هرمزان در دربار ساسانى قبل از ورود مسلمانان و حضور وى در كشمكشهاى داخلى خاندان ساسانى اطلاعى در دست نيست اما با توجه به پيوند سببى او با خاندان ساسانى7 و همراهى با يزدگرد سوم در جلولا و بعد از آن صحنهى مقاومت او در خوزستان را مىتوان نشانهى وفادارى و اطاعت وى كه تا مدتها بعد نيز ادامه داشت قلمداد نمود. او با توجه به خطر جانى در محضر خليفهى مسلمين نيز حاضر به اسلام آوردن نشد و به روايتى در زندان8 و يا بعد از آزادى مسلمان شد.9
نقش نظامى هرمزان
هرمزان، فرمانرواى خوزستان به دنبال نبرد جلولا به اهواز مركز قلمرو حكومتى خود آمد و از آنجا به حدود ميشان كه در دست اعراب مقيم ناحيهى بصره بود، يورش برد. ظاهرا يزدگرد او را به اين تهاجمات تحريك مىكرد. هرمزان مانع راه اعراب گرديد و تاخت و تازهاى او دفع نشد تا آنكه پادگانهاى بصره و كوفه با كمك يكديگر او را از ميشان بيرون راندند و چون ناگزير به مصالحه شد، ناچار قسمتى از قلمرو خود را از دست داد. بعدها با قبيلهاى عرب كه در حوالى ولايت او سكونت داشتند، راه ستيز گرفت و بار ديگر با همسايگان عرب خود دشمنى را آغاز كرد، اما اين بار نيز مجبور شد كه تن به صلح دهد و ناچار شرايط ناگوار صلح را بپذيرد. هنگامى كه به اصرار يزدگرد، سربازان فارس براى مقابله با اعراب با سپاه خوزستان متحد شدند، ستارهى بخت هرمزان اندكى درخشيدن گرفت؛ خليفه نعمان بن مقرن را در رأس سپاهى به دفع وى گسيل كرد. در اربق،
این فایل 30 صفحه میباشد
مبلغ قابل پرداخت 13,000 تومان